مازندران، استانی با نعمتهای طبیعی بیبدیل، از جنگلهای هیرکانی گرفته تا سواحل دریای خزر و ییلاقهای کوهستانی، سالهاست که در صدر مقاصد سفر ایرانیان قرار دارد. اما سؤال اصلی اینجاست: با این همه ثروت خدادادی، چرا هنوز از ظرفیت گردشگری مازندران بهرهبرداری اصولی نشده است؟ چرا ساری، بهعنوان مرکز استان، سهم ناچیزی از گردشگری پایدار و درآمدهای وابسته دارد؟
۱. امکانات طبیعی، مدیریت ضعیف
ساری و اطراف آن، از پارک جنگلی شهید زارع تا چشمه باداب سورت، دریاچه میانکاله، تالاب، آبگیر و جاذبههای روستایی اطراف، گنجینهای از طبیعت هستند. اما نبود زیرساختهای مناسب، مدیریت ناهماهنگ، و بیبرنامگی در جذب گردشگر، این فرصت را به تهدیدی برای محیطزیست و اقتصاد محلی تبدیل کرده است.
۲. گردشگری فصلی؛ درآمد ناپایدار
مازندران، عمدتاً فقط در ایام نوروز و تابستان پذیرای سیل مسافران است. این مدل فصلی، نه تنها آسیبزا برای محیطزیست و منابع است، بلکه فرصت اشتغال پایدار را هم از جوانان میگیرد. ساری میتواند با سرمایهگذاری بر گردشگری آموزشی، اکوتوریسم، کمپهای اقامتی، جشنوارههای فرهنگی و ورزشهای طبیعتمحور، تقویم گردشگری خود را ۴ فصل کند.
۳. سند توسعه گردشگری؛ حلقه گمشده مدیریت استان
یکی از مهمترین ضعفهای ساختاری در حوزه گردشگری مازندران، نبود یک سند جامع و عملیاتی توسعه گردشگری است. در غیاب چنین سندی، دستگاههای اجرایی هر یک بهصورت جزیرهای و پراکنده عمل میکنند. استانداری، ادارهکل میراث فرهنگی، شهرداریها، منابع طبیعی، آموزش و پرورش و... هیچ نقشه راه مشترک و مسئولیتپذیری هماهنگ ندارند. این خلأ، نه تنها موجب بینظمی در سیاستگذاریها شده، بلکه امکان ارزیابی عملکرد و پاسخگویی را هم از بین برده است.
متأسفانه بسیاری از مدیران تنها در مناسبتها و نشستهای رسانهای، از اهمیت گردشگری سخن میگویند و در عمل، نه اقدام زیرساختی انجام میشود، نه برنامهای میانمدت و بلندمدت اجرا میگردد. نبود سند توسعه باعث شده تا گردشگری استان، همچنان در چرخ تکرار پروژههای ناکارآمد و بدون اثر ملموس گرفتار بماند. تدوین و اجرای چنین سندی باید در اولویت استانداری و شورای برنامهریزی استان قرار گیرد، با مشارکت دانشگاه، فعالان حوزه، بخش خصوصی و مردم.
۴. فقدان برندینگ شهری و تبلیغات هدفمند
هیچ تصویری روشن و یکپارچه از «ساری بهعنوان مقصد گردشگری» در ذهن مردم وجود ندارد. این شهر باید برای خود یک هویت گردشگری بسازد. بدون برند گردشگری، تمام تلاشهای تبلیغاتی، پراکنده و ناکارآمد باقی میمانند.
۵. نقش بخش خصوصی و جوانان خلاق
در حالی که مدیریت شهری همچنان درگیر روزمرگی و بوروکراسی است، جوانان خلاق و کارآفرینان محلی میتوانند با ایجاد کمپهای بومگردی، کافهرستورانهای موضوعی، تورهای تجربهمحور و رسانههای محلی، مسیر جدیدی در گردشگری ساری باز کنند. تنها کافیست که بستر قانونی، حمایتی و تبلیغاتی برای آنها فراهم شود.
مازندران و ساری، همچنان میتوانند به الگویی ملی در توسعه گردشگری پایدار تبدیل شوند. اما این مهم، تنها با تغییر نگاه، برنامهریزی علمی، و میدان دادن به بخش خصوصی واقعی و جوانان بومی ممکن است. تدوین سند توسعه گردشگری استان، گام نخست این مسیر است؛ مسیری که اگر آغاز نشود، فرصتها یکی پس از دیگری از دست خواهند رفت.
محمود احمدی
مدیرمسئول