دکتر صادقعلی رنجبر، عضو هیات علمی دانشگاه در سخنانی به ابعاد رسالت منتظران ظهور پرداخت.
وی در سخنان خود که در قالب یادداشت منتشر می شود، آورده است:
بزرگترین رسالت منتظران درک همزمان سه گانه غیبت، انتظار و ظهور است و در جشن میلاد نباید احساس کنیم دین ما به حضرت ولی عصر(عج) ادا شده و ما دیگر وظیفه ای نداریم.
اگر ریشه های اجتماعی و اعتقادی شرایطی که منجر به غیبت حضرت صاحب شده را درست بررسی کرده و سلسله اقدامات رفع قصورها را در دستور کار قرار داده و به سبک زندگی خود بیفزائیم، قطعا” به بخشی از وظایف مان در عصر انتظار عمل کرده و از طول آن کاسته و به عرض آن افزوده ایم و از طرفی زمان ظهور و فرج آقا را نزدیک و نزدیک تر کرده ایم.
ما هنوز نمی دانیم تأخیر در فرج، چه خسارتهایی را به ما تحمیل کرده و می کند و هنوز به آثار و ثمرات ظهور وقوف نیافته ایم و به همین خاطر به زندگی غفلت آمیز عصر انتظار خو گرفته ایم و گاهی نگاهی تلخ به بی تابی منتظران واقعی می اندازیم!
آخرالزمان، عصر فتنه هاست و ما نباید آنها را به غفلت بگذرانیم و در قبال فتنه ها و نیز انحراف و یا خارج شدن جامعه اسلامی و نسلهای نو از ریل دین الهی و عادت و تظاهر علنی به بی دینی، بی تفاوت باشیم و تدبیری پیشه نکنیم.
بر خلاف نظر برخی از افراد کج اندیش ما نباید دچار بی عملی شده و در عصر انتظار دست روی دست گذاشته و در مقابل تباهی ها و فسادها خنثی باشیم و بر این عقیده باشیم که با فراگیر شدن فساد و ظلم و تباهی، مقدمات ظهور تقویت می شود و نیز از طرفی نباید بر این گمان باشیم که با استقرار حکومتهای اسلامی زمان غیبت، به ظهور و دولت کریمه حضرت صاحب بی نیاز خواهیم بود!
اگر دلایل غیبت را درست درک کنیم با مهندسی معکوس می توانیم عصر انتظار را از عصر غفلت به شرایط مستعد ظهور نزدیک سازیم.
ما در تربیت نسلهای نو در خانواده ها، رسانه ها، کانون های هنری و فرهنگی، مراکز آموزشی و سایر نهادهای اجتماعی تأثیرگذار باید اهتمام بورزیم و با افزایش دانش، اصلاح نگرش، تعلیم روش، ایجاد منش، تصحیح کنش ها و واکنش ها، بصیرت افزایی کرده و بجای القاءپذیری، آنها را منتقد، خلاق، منطقی و تأثیرگذار بارآورده و نگذاریم که تحت تأثیر القائات تبلیغاتهای پروپاگاندایی، بجای طی کردن مسیر تحول، قربانی استحاله شده و دستاوردهای بزرگ انقلاب اسلامی و شهدا را ببازند و ارزشها را به حراج بگذارند.
ساده انگاری فتنه های آخرالزمانی مانند جنگ نرم و شکل تکامل یافته اش جنگ شناختی که منجر به تسخیر افکار و تسلیم افراد می شود، جنگ ترکیبی شامل جنگ سیاسی، جنگ کلاسیک، جنگ نامنظم، جنگ دیپلماتیک، جنگ انتخاباتی، جنگ فرهنگی و اجتماعی، جنگ رسانه ای و سایبری، جنگ تحریم پایه، جنگ قومیتی و جنسیتی و سایر جنگ هایی که در عرصه های مختلف در جریان است، جنگ های پیچیده و مهم اند که نباید به سهل انگاری و ناهشیاری منجر شود.
حواسمان باشد که وقتی جنگ شناختی استمرار می یابد، ما شاهد پدیده های خطرناکی مانند مشروعیت زدایی، قداست زدایی، اعتبارزدایی، اعتمادزدایی، امیدزدایی، ناکارآمدنمایی و نابودی سرمایه های اجتماعی خواهیم شد و در چنین شرایطی است که بیگانه پذیری، جایگزین بیگانه گریزی و استکبارستیزی خواهد شد و حتی جای شهید و جلاد عوض می شود و در فینال چنین جنگی، حتی افراد خوش سابقه با اعلام انزجار از گذشته پرافتخارشان، برای پذیرش در مواضع استکبارپسند بیتابی کرده و با هر قدم و قلمی که می زنند، دنبال رزومه سازی برای آینده موهومی هستند که تحقق آن را قطعی می دانند!
عصر ما، عصر غفلت نیست و قطعا” غفلت زده ها، غافلگیرانه و بدون هیچ تردیدی در جرگه بازنده ها قرار می گیرند.
منظور ما از باختها، باختهای فردی نیستند، بلکه باختهای کلان مثل باخت ملی، باخت قومیتی، باخت جناحی، باخت جنسیتی، باخت قشری، باخت صنفی، باخت جمعیتی، باخت ادوار سنی، باخت دینی، باخت ارزشی و باختهایی که جبران آنها محال و یا بسیار دشوار است، می باشند.
این باختها برخلاف باختهای فردی و موردی و مقطعی، جریان سازی اجتماعی کرده و هر بار بخشی از هویت اعتقادی و اجتماعی ما را مصادره می کنند و در این سلسله باختهای تدریجی، زمانی سربلند می کنیم که دیگر چیزی برای باختن نداریم و بازنده مطلقیم و شبیه بچه سرمایه دارهای بی مایه ای می شویم که تمام دستاوردهای چند دهه پدر را در یک یا دو جلسه قمار میبازند و مستانه هورا هم میکشند!
مبادا روزی فرابرسد که ما بازنده باورها، ارزشها، استقلال، آزادی، عفاف و حجاب، نظام و همه آورده های امامین انقلاب و شهدای عزیز باشیم و یا درجریان مخالفت افراطی با برخی ناکارآمدیها در درون نظام، چهره استکبار را تطهیر کنیم. پایان