شوراها، چرا وعدههای شما هیچگاه محقق نمیشود؟/ فرصتی برای بازنگری، نه صرفاً تبریک
در تقویم جمهوری اسلامی ایران، روز نهم اردیبهشت به نام «سالروز شوراهای اسلامی شهر و روستا» نامگذاری شده است؛ روزی که یادآور یک آرمان بزرگ در نظام مردمسالاری دینی است. اصلی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، بهویژه در اصل ۱۰۰، به روشنی بیان شده است:
"برای پیشبرد سریع برنامههای اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، بهداشتی، فرهنگی، آموزشی و سایر امور رفاهی، با همکاری مردم، شوراهایی از نمایندگان منتخب مردم در سطح روستا، بخش، شهر و استان تشکیل میشود."
اما امروز که به تجربه بیش از دو دهه فعالیت شوراها مینگریم، آیا این نهاد مردمی واقعاً در مسیر تحقق آن آرمان بلند حرکت کرده است؟
شوراها، که باید صدای رسای مردم و حامی منافع عمومی باشند، در بسیاری از نقاط کشور، به ویژه در مراکز شهری، به بازیچهی منافع شخصی، باندی و سیاسی بدل شدهاند. بسیاری از اعضای شورا به جای آنکه نماینده واقعی مردم باشند، به نمایندهی گروههای خاص، باندهای قدرت و بعضاً خودمحوریهای سیاسی تبدیل شدهاند.
نتیجه این انحراف، چیزی جز بیاعتمادی روزافزون مردم، تضعیف جایگاه شوراها و ناکارآمدی در مدیریت شهری نبوده است.
اکنون که در آستانه سالروز شوراها هستیم، وقت آن است که به جای تبریکهای رسمی و بیروح، صادقانه و شجاعانه از خود بپرسیم:
چه میزان از مشکلات شهری و روستایی، ریشه در ناکارآمدی شوراها دارد؟
چرا وعدههای اولیه شوراها، به ویژه در زمینه عدالت شهری، توسعه پایدار و شفافیت، به سراب تبدیل شدهاند؟
تا کی باید شاهد شوراهایی باشیم که بیش از آنکه پاسخگو به مردم باشند، مدیون باندهای قدرت باشند؟
حقیقت آن است که مردم، بارها و بارها، از عملکرد شوراها ابراز نارضایتی کردهاند. در بسیاری از افکار عمومی، حتی اصل تشکیل شوراها زیر سؤال رفته است؛ نه به خاطر ذات شورا، بلکه به دلیل سوءعملکرد و انحراف از مأموریت واقعی.
امروز، بیش از هر زمان دیگری، شوراهای اسلامی شهر و روستا نیازمند بازنگری عمیق در فلسفه وجودی خود هستند.
شوراها باید به جای آنکه بخشی از مشکل باشند، به بخش مهمی از راهحل تبدیل شوند. آن هم با:
اولویت دادن به منافع عمومی به جای منافع گروهی؛
شفافیت کامل در تصمیمگیری و هزینهکرد؛
پاسخگویی مستقیم به مردم و نه پشت درهای بسته؛
بازگشت به روح قانون اساسی و آرمانهای انقلاب اسلامی.
سالروز شوراها، فقط یک مناسبت تقویمی نیست. یک فرصت است؛ فرصتی برای بازسازی اعتماد مردم، برای اصلاح مسیر، و برای بازگشت به هدف اصلی شوراها که همانا خدمت به مردم است.
امروز، در برابر آزمون بزرگ دیگری ایستادهایم. یا شوراها خود را اصلاح خواهند کرد و جایگاه واقعی خود را بازخواهند یافت، یا در گرداب بیاعتمادی و انزوا بیشتر فرو خواهند رفت.
مردم این سرزمین، دیگر به شعار و ظاهرگرایی راضی نمیشوند. شوراها باید خدمتگزار مردم باشند؛ بیهیاهو، بیحاشیه، و بیوابستگی.
و ما، به عنوان بخشی از جامعهی آگاه، بر این باوریم که راه نجات، بازگشت به آرمانهای اصیل مردمسالاری و مطالبهی صادقانه و بیامان از شوراها است.
باشد که شوراها، در سایهی این مطالبهگری مردمی، به حقیقت نام خود بازگردند.
محمود احمدی
مدیرمسئول