تاریخ :1398/03/01 8:29 AM
نگاهی بر نمایش شاد و موزیکال «زخم زبون»
نگاهی  بر نمایش شاد و موزیکال «زخم زبون» به نویسندگی و کارگردانی حمیدرضا گل محمدی تواندشتی که از 16 الی 20  اردی بهشت ماه 98  در پلاتو خصوصی موسسه فرهنگی هنری پژواک آرمان  در ایام ماه مبارک رمضان با حضور پرشور مخاطبان ایزدشهری وهنرمندان مازندرانی به اجرا در امد

در این نمایش که به تهیه کنندگی موسسه فرهنگی هنری پژواک هنر آرمان و با همکاری کانون تئاتر سیاوشان جهاد دانشگاهی واحد مازندران و اداره فرهنگ ارشاد اسلامی شهرستان نور با روی صحنه رفت مهدی نصراله زاده به عنوان دراماتورژ ، سما کابلی به عنوان دستیار کارگردان، طراح صحنه، لباس و گریم، مائده نائیجی به عنوان منشی صحنه ، نیکو واحدی به عنوان طراح پوستر و برشور و مظاهر حسین پور به عنوان مسوول تدارکات همکاری داشتند .

روایت  قصه این نمایش را فاطمه گل محمدی تواندشتی  بر عهده داشت و  یاسمین تقی نژاد در نقش ماهتوننا، محمد مهدی شریف پور در نقش شیر، رضا اسماعیل زاده در نقش کلاغ، نرگس نیاز پور، امیر محمد احمد زاده عربی، سارینا حق تعالی، مهدیس هاشمی، محمد مهدی رحمتی و امیرحسین اقبالی در نقش درختان جنگلی در این نمایش به بازی پرداختند.

سرپرستی گروه موسیقی زنده این نمایش را امید ارجمندی به عهده داشت و  علیرضا نصراله زاده به عنوان نوازنده پیانو، علیرضا اکبری به عنوان نوازنده دایره و جواد هاشمی به عنوان نوازنده کاخن  به اجرای موسیقی پرداختند و امیرحسین اقبالی، رضا اسماعیل زاده، امیر محمد احمدزاده عربی، نرگس نیاز پور، مهدیس هاشمی، محمد مهدی رحمتی و فاطمه گل محمدی تواندشتی به عنوان هم سرایان در این  نمایش همکاری داشتند.

نویسنده با توجه به مسایل اخلاقی،  تربیتی و آموزشی  با مضمونی شاد و آموزنده برای کودکان و نوجوانان  برگرفته از یضرب المثل ایرانی «زخم شمسیر خوب می شود اما زخم زبون نه»  با انتقال مفاهیم به مخاطب، اقدام به نوشتن این متن کرده است.

 نمایش به ماجرای پیرزنی می پردازدکه در جنگل به کمک شیری بر می آید تا خاری را که موجب عذابش شده از پایش بیرون آورد، یاری پیرزن به شیر موجب دوستی آن ها می شود اما در ادامه این دوستی به دلیل زخم زبونی که از سوی دختر پیرزن به شیر زده می شود دوستی آن دو به هم می خورد.

کارگردان با توجه به شخصیت های  ظاهری و درونی بازیگران، انتخاب های درستی  را  در پیش رو داشته و در این مورد عمل کرد خوبی از خود برجای است.

 

نوای موسیقی آرام پیانو قبل از شروع نمایش تا استقرار تماشاگران در روی صندلی ها، ورود قصه گو با نواخته شدن موسیقی اصلی نمایش و ارتباط خوب قصه گو با مخاطبان آغاز خوبی را برای این نمایش رقم زد و  مخاطبان را با اشتیاقی دوچندان راغب دیدن ادامه نمایش می کرد.

با توجه به اینکه این نمایش اجرایش برای رده سنی کودک و نوجوان بود اما والدین این قشر به همراه فرزندانشان در سالن حضور داشتند، اما قصه گو توانست با والدین آن ها نیز ارتباط خوبی برقرار کند که این امر نقطه قوتی برای این نمایش و قصه گو بود.

با وجود اینکه بازیگران این نمایش از هنر جویان رشته تئاتر و جزء بازی اولی ها و بازی دومی ها بودند، اما از بازی خوب و روان و بدون غل و غشی برخوردار بودند و توانستند نمایش خوب و قابل قبول و روانی را از خود برجای بگذارند و کارگردان را از خود راضی نگه دارند.

بازیگر نقش شیر«سلطون» از انعطاف بدنی و بیان بسیار خوبی برخوردار بود، ارتباط خوبی با مخاطب برقرار می کرد و نسبت به سایر بازیگر یک سروگردن بالاتر بود.

موسیقی زنده و برگرفته از اقوام ایرانی، ارتباط بین بازیگر نقش شیر«سلطون» با نوازندگان دف، پیانو و کاخن و گاها درگیری شیر«سلطون» با آن ها کاری نو و جلوه خاصی به نمایش بخشیده بود که نشانگر قوت کار و روند رو به رشد نمایش را به همراه داشت.

با توجه به اینکه نمایش نامه به زبان فارسی نوشته شده و اجرای آن نیز  به زبان فارسی ارایه شد اما انتخاب نام اشخاص بازی توسط نویسنده برگرفته از فرهنگ بومی محلی مازندران است و بازیگران این نمایش پیرزن «ماهتو ننا»، شیر«سلطون»،  دخترپیرزن «گل بهار» و کلاغ «کورکلاج» و درختان جنگلی به اسامی افرا، ممرز، موزی، سرخدار، توسکا، نمدار وغیره از اسامی مازندرانی برخوردار بودند که به نحوی القاگر فرهنگ بومی مازندران بودند.

فضای صحنه ساده و بی آلایش نمایش و نماد های استفاده شده، موقیعت جغرافیایی روستاییان منطقه جنگلی مازندران تداعی می کرد که نشانگر موفقیت طراح صحنه را به همراه داشت.

در طراحی لباس نیز به تن پوش های بومی محلی توجه خاصی شده بود که برگرفته از دو فرهنگ گیلان و مازندران بود، تن پوش قصه گو  برگرفته از خطه غربی استان مازندران بود که اشتراکی هم  با تن پوش های زنان گیلانی دارد و تن پوش های ماهتو ننا و گل بهار  هم از شلیطه شلوار که پوشش زنان مازندرانی است استفاده شد و گریم نیز در خدمت کار بود.

یکی از نکات جالب توجه در این نمایش این بود که بازیگرانی که در نقش درختان جنگلی که با تن پوش هایی در صحنه حضور داشتند با عکس العمل های  مناسب خود در طول نمایش، زیبایی خاصی را ایجاد می کردند و در زمانی که  هر بازیگر شروع به آواز خواندن می کرد، درختان جنگل نیز به عنوان هم سرایان  با شخصیت ماهتو ننا، سلطون، گل بهار و غیره هم سرایی می کردند و حتی با زدن ضربات چوب برهم، که به عنوان شاخه درختان تعبیه شده بود گروه موسیقی را به زیبایی همراهی می کردند .

در انتهای نمایش نیز با موقعیت زیبایی روبرو می شویم که شخصیت ها با حضور در صحنه با خوش و بش کردن با یکدیگر و خواندن آواز دسته جمعی از مخاطبان خداحافظی کرده وپس از پایان آواز، نمایش با معرفی بازیگران به پایان می رسد. با توجه به اینکه این نمایش کار پایان دوره هنرجویان تئاتر موسسه بود، اما کارگردان موفقیت خیلی خوبی را در اجرای این کار  به همرا داشت.